مقایسه معماری مونولیتیک و معماری میکروسرویس
برای مقایسه معماری مونولیتیک و معماری میکروسرویس باید هر دوی آنها را از چند منظر مورد بررسی قرار داد. معماری مونولیتیک یک مدل سنتی یکپارچه است که برای طراحی برنامههای نرمافزاری استفاده میشود. واژهی مونولیتیک به معنای “ترکیب تمام قطعات در یک قطعه” است. همچنین، در فرهنگ لغت کمبریج از این واژه به معنای “بسیار بزرگ” و “تغییرناپذیر” یاد میشود.
در مقاله حاضر در وب سایت ایران هاستینگ 24 قصد داریم تا به مقایسه معماری مونولیتیک و معماری میکروسرویس بپردازیم. با ما در مطلب مقایسه معماری مونولیتیک و معماری میکروسرویس همراه باشید.
اجزای اصلی اپلیکیشنهای معماری مونولیتیک
اپلیکیشنهای تحت معماری مونولیتیک معمولا از اجزای متعددی تشکیل میشوند. این اجزا به یکدیگر متصل شده و یک اپلیکیشن کاربردی بزرگ را تشکیل میدهند. مهمترین اجزای کلیدی اپلیکیشنهای مونولیتیک عبارتند از:
مجوز (Authorization): این مجوزها برای اجازهی دسترسی به کاربران و اجازهی استفاده از برنامه داده میشوند.
معرفی (Presentation): برای رسیدگی به درخواستهای پروتکل انتقال ابرمتن (هایپرتکست) و پاسخ به زبان نشانه گذاری ابرمتن، زبان نشانه گذاری توسعهیافته و یا زبان نشانهگذاری شی گرا جاوا اسکریپت استفاده میشود.
منطق تجارت (Business logic): به منطق تجاری زیربنایی که عملکرد و ویژگیهای اپلیکیشن را هدایت میکند، گفته میشود.
لایهی پایگاه داده (Database layer): شامل اشیا دسترسی به داده که به پایگاه دادهی اپلیکیشن دسترسی دارند، میشود.
یکپارچهسازی برنامه (Application integration): این جزء، ادغام اپلیکیشن با سایر خدمات یا منابع داده را کنترل و مدیریت میکند. برخی از اپلیکیشنهای تحت معماری مونولیتیک ممکن است دارای یک ماژول اعلان (notification) برای کنترل و ارسال ارتباطات ایمیل خودکار برای کاربران باشند.
مقایسه معماری مونولیتیک و معماری میکروسرویس
در این قسمت، میخواهیم به مقایسه معماری مونولیتیک و معماری میکروسرویس بپردازیم. معماری مونولیتیک یک رویکرد سنتی است که در آن، کل اپلیکیشن به عنوان یک برنامه واحد ساخته میشود. در این معماری، همهی اجزای اپلیکیشن مانند کد، دادهها و پیکربندیها به خوبی با یکدیگر pair و بستهبندی میشوند. در نتیجه، توسعه و استقرار اولیهی برنامه آسانتر شده؛ اما نگهداری، مقیاسپذیری و بهروزرسانی آن سختتر میشود.
از طرف دیگر، معماری میکروسرویس را داریم که یک رویکرد جدیدتر است و برنامه را به مجموعهای از سرویسهای به هم پیوسته تجزیه میکند. در این معماری، هر سرویس به صورت مستقل عمل کرده و وظیفهی خاصی را برعهده دارد و سرویسها از از طریق APIها با یکدیگر در ارتباط هستند. معماری میکروسرویس به اپلیکیشنها کمک میکند تا قابلیت نگهداری بهتر، انعطافپذیری بالاتر و مقیاسپذیری سادهتری داشته باشند. اگر بخواهیم این دو معماری را با یکدیگر مقایسه کنیم، میتوانیم بگوییم که معماری مونولیتیک برای اپلیکیشنهای کوچک تا متوسط که انتظار رشد سریع یا تغییر دائم از آنها نمیرود، مناسبتر است.
همچنین، اپلیکیشنهایی که نیاز به کنترل دقیق بر روی اجزایشان وجود دارد، میتوانند از مزایای این معماری استفاده کنند. در مقابل، معماری میکروسرویس برای اپلیکیشنهای پیچیده و بزرگ که انتظار رشد سریع و یا تغییر مکرر از آنها میرود، مناسبتر است. همچنین، در کارهایی که انعطافپذیری و مقیاسپذیری حرف اول را میزند، بهتراست از معماری میکروسرویس استفاده شود.
معایب معماری مونولیتیک
بعد از مقایسه معماری مونولیتیک و معماری میکروسرویس می خواهیم با معایب معماری مونولیتیک آشنا شویم. اپلیکیشنهایی که با معماری مونولیتیک ساخته شدهاند، میتوانند کاملا موثر و کارا باشند. اما زمانی که از برنامههای بزرگ مانند نتفلیکس صحبت میکنیم، مقیاسپذیری میتواند چالش بزرگی برای این معماری باشد. اگر بخواهید فقط یک تغییر کوچک در این اپلیکیشنها ایجاد کنید، باید کل پلتفرم را کامپایل و تست کنید و این کار بسیار چالش برانگیز، سخت و زمانبر است. برخی از مهمترین معایب معماری مونولیتیک عبارتنداز:
سرعت توسعهی کند: وقتی صحبت از برنامههای پیچیده و بزرگ میشود، توسعهی برنامه با این معماری کاری زمان بر و طاقت فرسا خواهد بود.
مقیاسپذیری سخت: نمیتوانید اجزا را به صورت جداگانه مقیاسبندی کنید.
قابلیت اطمینان کم: در صورتی که در یک ماژول خطایی ایجاد شود، احتمال اینکه این خطا بر روی کل اپلیکیشن تاثیر بگذارد وجود دارد.
نداشتن انعطافپذیری: محدودیتهای زیادی در این معماری وجود دارد.
مشکل در استقرار: پس از هر تغییر کوچک، باید مجددا کل مونولیت را مستقر کرد.